درباره کتاب بیگانه :
ژان پل سارتر فيلسوف و نویسنده ی فرانسوی درباره ی این رمان می نویسد ،بیگانه اثر آقای کامو تازه از چاپ بیرون آمده بود که توجه زیادی را به خود جلب کرد. این مطلب تکرار می شد که این اثر بهترین کتابی است که از متارکه جنگ تاکنون منتشر شده در میان آثار ادبی عصر ما این داستان خودش هم یک بیگانه است. داستان از آن سوی سرحد برای ما آمده است، از آن سوی دریا و برای ما از آفتاب، و از بهار خشن و بی سبزه آنجا سخن می راند. ولی در مقابل این بذل و بخشش ؛ داستان به اندازه ی کافی مبهم و دوپهلو است؛ چگونه باید قهرمان این داستان را درک کرد که فردای مرگ مادرش حمام دریا می گیرد، رابطه ی عاشقانه با یک زن زن را شروع میکند و برای اینکه بخندد به تماشای یک فیلم خنده دار می رود و یک عرب را به علت آفتاب می کشد و در شب اعدامش در عین حال که ادعا می کند شادمان است و باز هم شاد خواهد بود. آرزو می کند که عده ی تماشاچیان در اطراف چوبه ی دارش هر چه زیادتر باشد تا او را به فریادهای خشم و غضب خود پیشواز کند.
..درباره کتاب بیگانه :
ژان پل سارتر فيلسوف و نویسنده ی فرانسوی درباره ی این رمان می نویسد ،بیگانه اثر آقای کامو تازه از چاپ بیرون آمده بود که توجه زیادی را به خود جلب کرد. این مطلب تکرار می شد که این اثر بهترین کتابی است که از متارکه جنگ تاکنون منتشر شده در میان آثار ادبی عصر ما این داستان خودش هم یک بیگانه است. داستان از آن سوی سرحد برای ما آمده است، از آن سوی دریا و برای ما از آفتاب، و از بهار خشن و بی سبزه آنجا سخن می راند. ولی در مقابل این بذل و بخشش ؛ داستان به اندازه ی کافی مبهم و دوپهلو است؛ چگونه باید قهرمان این داستان را درک کرد که فردای مرگ مادرش حمام دریا می گیرد، رابطه ی عاشقانه با یک زن زن را شروع میکند و برای اینکه بخندد به تماشای یک فیلم خنده دار می رود و یک عرب را به علت آفتاب می کشد و در شب اعدامش در عین حال که ادعا می کند شادمان است و باز هم شاد خواهد بود. آرزو می کند که عده ی تماشاچیان در اطراف چوبه ی دارش هر چه زیادتر باشد تا او را به فریادهای خشم و غضب خود پیشواز کند.