درباره قصه من دیگه خجالت نمی کشم:
داستان درباره پسر کوچولویی است که بخاطر لکی که روی دست خودش داره خجالت می کشد با بقیه بچه ها بازی کند و همیشه ترس این را دارد که بقیه بچه ها او را مسخره کنند. اما با کمک مامانش متوجه می شود که اصلا به گونه ای که او فکر می کرده نیست.
..
درباره قصه من دیگه خجالت نمی کشم:
داستان درباره پسر کوچولویی است که بخاطر لکی که روی دست خودش داره خجالت می کشد با بقیه بچه ها بازی کند و همیشه ترس این را دارد که بقیه بچه ها او را مسخره کنند. اما با کمک مامانش متوجه می شود که اصلا به گونه ای که او فکر می کرده نیست.
قسمتی از قصه من دیگه خجالت نمی کشم:
احسان کوچولو بعضی روزها با مامانش می رفت پارک اما وقتی می رسیدن اونجا از کنار مامانش تکون نمی خورد و نمی رفت با بچه ها بازی کنه. هر چه قدر هم که مامانش بهش می گفت پسرم برو با بچه ها بازی بکن فایده ای نداشت.