درباره رمان طاعون:
طاعون رمانی است نوشته آلبر کامو که در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسید. رمان از ردۀ آثار ابسوردیسم به حساب میآید.
نویسنده در مورد این اثر در نامه ای به رولان بارت می نویسد: «در مقایسه با رمان بیگانه طاعون بی گفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزه هایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد. این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.»
رمان طاعون به ماجرای همهگیری این بیماری در اُران الجزایر و تعطیلی شهر میپردازد. بیماری در طی ماهها جان بسیاری را میگیرد؛ از هر ده نفر ساکنان شهر یکی میمیرد (همان گونه که واقعاً در قرن نوزدهم در اُران رخ داد). در آغاز مقامات محلی تمایلی ندارند که نشانههای اولیه طاعون یعنی موشهای در حال مرگ در خیابانها را تأیید کنند. ستوننویسی در روزنامهای محلی مینویسد: " آیا مقامات شهر میدانند که اجساد در حال پوسیدگی موشها خطری مهلک برای سلامتی مردم شهر به شمار میآیند؟" راوی داستان دکتر برنار ریو فداکاری و شجاعت نیروهای بهداشت و درمان را در این دوران به یاد میآورد: "نمیدانم برایم چه پیش خواهد آمد، یا هنگامی که همه این ماجراها به پایان رسید چه رخ خواهد داد. در این لحظه تنها چیزی که میدانم این است؛ مردم بیمارند و به درمان نیاز دارند." در پایان نجاتیافتگان از طاعون درسی میآموزند؛ " آنها اکنون میدانستند تنها چیزی که همیشه میتوان مشتاقش بود و گاهی نیز به آن رسید، عشق به انسان است."
..درباره رمان طاعون:
طاعون رمانی است نوشته آلبر کامو که در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسید. رمان از ردۀ آثار ابسوردیسم به حساب میآید.
نویسنده در مورد این اثر در نامه ای به رولان بارت می نویسد: «در مقایسه با رمان بیگانه طاعون بی گفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزه هایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد. این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.»
رمان طاعون به ماجرای همهگیری این بیماری در اُران الجزایر و تعطیلی شهر میپردازد. بیماری در طی ماهها جان بسیاری را میگیرد؛ از هر ده نفر ساکنان شهر یکی میمیرد (همان گونه که واقعاً در قرن نوزدهم در اُران رخ داد). در آغاز مقامات محلی تمایلی ندارند که نشانههای اولیه طاعون یعنی موشهای در حال مرگ در خیابانها را تأیید کنند. ستوننویسی در روزنامهای محلی مینویسد: " آیا مقامات شهر میدانند که اجساد در حال پوسیدگی موشها خطری مهلک برای سلامتی مردم شهر به شمار میآیند؟" راوی داستان دکتر برنار ریو فداکاری و شجاعت نیروهای بهداشت و درمان را در این دوران به یاد میآورد: "نمیدانم برایم چه پیش خواهد آمد، یا هنگامی که همه این ماجراها به پایان رسید چه رخ خواهد داد. در این لحظه تنها چیزی که میدانم این است؛ مردم بیمارند و به درمان نیاز دارند." در پایان نجاتیافتگان از طاعون درسی میآموزند؛ " آنها اکنون میدانستند تنها چیزی که همیشه میتوان مشتاقش بود و گاهی نیز به آن رسید، عشق به انسان است."